سلام بر بهار روزگاران و مايه ي خرمي دوران.
بهارِ من!
سال ها پى در پى مى گذرد، بهارِ تقويم عمرمان هنوز نيامده است و اين سال ها همه در پى اش مى گردند و نمى يابند.
حتي شكوفه اگر برويد و به بار نشيند، من در ميان خيالى كه روزگارى است با من همراه شده، شبنم از دستت مى ستانم و مىرويم. من در ميان خيال توست كه شكوفه مى كنم. بيا و بيش از اين سال هاى عمرم را چشم انتظار مگذار.