سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسفند 1384 - گنجینه نور


ساعت 7:47 عصر یکشنبه 84/12/7

 

یا ابا صالح المهدی(عج)مددی...مددی!!

بوی کربلا می آید..

بوی عاشورا

صدای ندای یا حسین می آید...

سامرا

آکنده از عطر یاس..

عطر حسین

کجایند یاران حسین بن علی..

کجایند دلاور مردان و عاشقان عباس و حسین..

کجاست زینب فاطمه..

ای پرچمها برفراشته شوید

ای طبل ها به صدا درآیید

ای ابرها باران خون ببارید

ای قاصدکها قصه غم بخوانید

ای چشم ها اشک های خود بریزید

یوسف زهرا

اشک های تنهاییش را در خرابات پدر آذین سامرا می کند

عاشورا بار دگر آمده

قلب مهدی زهرا به درد آمده

عزا عزاست امروز

سامرا

غرق عزاست امروز

مهدی صاحب الزمان صاحب عزاست امروز

 

این عمل بی شرمانه و حرمت شکنی را

به محضر مبارک آقا امام زمان(عج) و تمام دوستان تسلیت عرض می کنم.

 


عاشقان نور ( )

ساعت 10:54 صبح سه شنبه 84/12/2

 

مشغول نماز شدم و در حال خواندن نماز وتر بودم

 که از تاخیر وعده ی امام(ع)به تردید افتادم.

در این هنگام حضرت ندا داد:عمٌه!هنوز صبح نشده است!

نماز را به سرعت تمام کردم و نرگس حرکتی کرد،نزد او رفتم

و وی را در بر گرفتم و پرسیدم:چیزی احساس می کنی؟پاسخ داد:آری.

در این حال خواب چشمان ما را گرفت و هر دو خوابیدیم

 و دیگر متوجه نبودم تا این که امام(ع)صدا زد:

عمٌه!فرزندم را نزد من بیاور.

بیدار شدم و دیدم سرورم مهدی متولد شده است و خدا را سجده می کند

و بر ساعد راستش نوشته بود:

«جاء الحق و ذهق الباطل،ان الباطل کان ذهوقا»،

او را در بغل گرفتم و در پارچه ای پیچیدم و نزد پدرش بردم.

حضرت او را گرفت و بر دست چپش نشاند و دست راستش را پشت او گذارد

و زبان در دهانش قرار داد و دست بر گوش و پشت و مفاصلش کشید و فرمود:

حرف بزن پسرم!او به سخن آمد و گفت:

«اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمٌدا‍ْ رسول الله و انٌ علیاْ امیرالمؤمنین ولی الله»

و یکایک امامان را شمرد تا به خود رسید.

آن گاه برای شیعیان دعا کرد که به وسیله ی او به آنها گشایش رسد.

سپس امام(ع)به من فرمود:عمٌه !او را به مادرش برگردان تا بر او سلام کند.

حکیمه گوید:روز هفتم به منزل امام(ع)رفتم،سلام کردم و نشستم.

حضرت فرمود:فرزندم را بیاور.

من هم مهدی را که در لباس زرد رنگ بود نزد او آوردم

و امام (ع)به همان روش قبلی با او رفتار کرد و سپس فرمود:حرف بزن پسرم!

او هم گفت:«اشهد ان لااله الله»

و بر پیامبر،امیرالمؤمنین و سایر ائمه(ع)درود فرستادتا به پدرش رسید

 و ادامه داد:((به نام خداوند بخشنده مهربان،

ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منٌت گذاریم

و آنان را رهبران و وارثان زمین قرار دهیم و در زمین به آنها قدرت دهیم

و به فرعون و هامان و لشکریانشان،

آنچه را از جانب آنان بیمناک بودند نشان دهیم.))

«سوره قصص آیه 5و6»

.سپس امام حسن(ع)به او فرمود:

پسرم!آنچه را خداوند بر پیامبران و رسولانش نازل فرمود قرائت کن

و او هم کتابهای آسمانی گذشته را به همان زبانی که بودند تلاوت کرد.

«بحارالانوار،ج51/کتاب پرچم هدایت»


عاشقان نور ( )

<      1   2      

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
1

:: کل بازدیدها ::
136466

:: لوگوی من ::

گنجینه نور



اسفند 1384 - گنجینه نور

:: موضوعات وبلاگ ::

:: اوقات شرعی ::

:: عاشقان ظهور نور::


(گنجینه نور (2
سیب خوشبو
عاشق مهدی
اشک ستاره
بیقرار ظهور
حس غریب
منتظر یار
نوای دل
ال یس
ساحل دل
در سایه آفتاب
منه ز دست پیاله
تنهایی های منتظر
به سوی پروانه شدن
( کنیزان حضرت زهراء(س
وبلاگ آموزنده صدیقیان کاشی
تمام خلقت در انتظارند
(امام مهدی(عج
دلداده ی وصل
چشم انتظار
نسیم حیات
انتظار ظهور
گل نرگس
مسافر
یا لطیف
ایران مهر
سرزمین نور
سجاده عشق
آشنایی با پدر زمان
(انا مجنون الحسین (ع
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
شب های شعر شاعر شنیدنی است


:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

اردیبهشت 1385
خرداد 1385
فروردین 1385
اذر 1384
دی 1384
اسفند 1384
بهمن 1384
تابستان 1385

:: موسیقی ::