سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تابستان 1385 - گنجینه نور


ساعت 11:39 عصر یکشنبه 85/5/15

 

ستایش خداوندی را سزاست

که شبم را به صبح آورد،بی آنکه مرده یا بیمار باشم،

نه دردی بر رگ های تنم باقی گذارد،و نه به کیفر بدترین کردارم گرفتار کرد،

 نه بی فرزند و خاندان مانده، و نه از دین خدا روی گردانم،

 نه منکر پروردگار، نه ایمان دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امت های گذشته گرفتارم.

 در حالی صبح کردم که بنده ای بی اختیار و بر نفس خود ستمکارم.

خدایا!

بر تو است که مرا محکوم فرمایی در حالی که عذری ندارم،

و توتن فراهم آوردن چیزی جز آنچه که تو می بخشایی ندارم،

و قدرت حفظ خویش ندارم جز آنکه تو مرا حفظ کنی.

خدایا!

به تو پناه می برم از آن که در سایه بی نیازی تو، تهیدست باشم،

یا در پرتو روشنایی هدایت تو گمراه گردم،

یا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، یا خوار و ذلیل باشم در حالی که کار در دست تو باشد!

خدایا!

جانم را نخستین نعمت گرانبهایی قرار ده که می ستانی،

 و نخستین سپرده ای قرار ده که از من باز پس می گیری!

خدایا!

ما به تو پناه می بریم

 از آن که از فرموده تو بیرون شویم، یا از دین تو خارج گردیم،

یا هواهای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید، که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم.

خدایا!

تویی سزاوار ستایش های نیکو،و بسیار و بی شمار تو را ستودن

 اگر تو را آرزو کنند پس بهترین آرزویی،

 و اگر به تو امید بندند،

بهترین امیدی!

 

 

(فرازهایی از نیایش امیرالمؤمنین(ع)-نهج البلاغه)


عاشقان نور ( )

ساعت 7:5 عصر جمعه 85/4/23

 

می نویسم بر لوح سپیدم لحظه لحظه با تو بودن را

حک می کنم بر قلب سرخم نام مقدس و خاطرات ماندگارت را

مناجات آسمانیت به هنگام سحر،طنین زیبای عشق را بر شکوفه های یاس هدیه می کند

ستاره  وجودت آسمان زندگی را پر طلعلع،آفتاب مهرت ،کبوتر دلم را به پرواز می خواند

آفاق انتظارت پرستوهای بی شکیب را درس ایستادگی

وکهکشان طریقتت،تداوم ره ستارگان قدسی است

طفل عاطفه را وفاداری آموختی

ذره ذره وجودت را بارانی ساختی برای سیرابی دشت عشق

فرشته ای هستی از آسمان هفتم

بوسه میزنم برنقش به جای مانده از گذرت و سرمست می شوم از عطر خوش حضورت

که بوی باغ بهشت را به همراه دارد

همان که گویند،آنجاست جایگاه تو مادر...

 

السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)

 

  ای به ولای تو تولای من ..........وز خود و اغیار تبرای من

سود تو سرمایه سودای من ......گر بشکافند سر و پای من

جز تو نیابند در اعضای من

سر به تو افکنده من از غم خموش ............هیکل من بلبله وش پر خروش

نغمه عشق است نه بانگ سروش ...........زمزمه بر زمزمه آید به گوش

کیست در این قالب و اعضای من....

 


عاشقان نور ( )

ساعت 5:18 عصر چهارشنبه 85/4/7

 

همچنان غرق در افکار خاکستری خود بود،نگاهش رنگ غربت داشت و نفس هایش بوی تنهایی

سستی گام های بی هدفش خبر از سنگینی سفر نامعلوم می داد

همه جا در نظرش نا آشنا می آمد

بی کسیش خیلی بزرگ می نمود

با خود می اندیشید،شاید قبلا همراهی داشته! ولی به خاطر نمی آورد

مدت مدیدی است که حافظه اش تحلیل رفته

در آرزوی سرزمین آفتاب به راه خود ادامه می داد

نمی دانست چه مدتی گذشته

خودش را در مسیر گذری یافت،شاید گم شده بود!

لحظه ای ایستاد تا نفسی تازه کند

مسافری از کنارش می گذشت،در دستانش شاخه یاسی از سرزمین آفتاب داشت

چشمان رهگذر بر او خیره ماند

«مسافری از سرزمین آفتاب»

تکانی به خود داد و آماده حرکت شد

اما او نشانی را نمی دانست

رهگذر غریب هنوز در تشویش مسیر سفر بود

«نیست کسی که راهنمایم باشد»

با ناامیدی کوله بار تنهایی اش را به آغوش کشید

همچنان می رفت

متوجه چیزی در توشه اش شد

حیرت تمام وجودش را فرا گرفت

شاخه یاسی همراه نامه ای که مسیر راه را برایش مشخص کرده بود،

حتی رمز عبور را هم نوشته بود

رهگذر به اطراف خود نگاه کرد

هیچکس نبود!

کاملا گیج شده بود، سوال های زیادی ذهنش را احاطه می کرد

آیا این راه به سرزمین آفتاب می رسد؟

چه کسی آن را در توشه ام گذارده؟

من که همرهی ندارم! نکند معجزه ای رخ داده؟

هیچ نمی دانست!

همچنان می رفت

هنوز راه درازی مانده

از دور کسی را دید

همان مسافر آفتاب!

لبخندی زد و گذشت....

 


عاشقان نور ( )

<      1   2   3      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
28

:: کل بازدیدها ::
136539

:: لوگوی من ::

گنجینه نور



تابستان 1385 - گنجینه نور

:: موضوعات وبلاگ ::

:: اوقات شرعی ::

:: عاشقان ظهور نور::


(گنجینه نور (2
سیب خوشبو
عاشق مهدی
اشک ستاره
بیقرار ظهور
حس غریب
منتظر یار
نوای دل
ال یس
ساحل دل
در سایه آفتاب
منه ز دست پیاله
تنهایی های منتظر
به سوی پروانه شدن
( کنیزان حضرت زهراء(س
وبلاگ آموزنده صدیقیان کاشی
تمام خلقت در انتظارند
(امام مهدی(عج
دلداده ی وصل
چشم انتظار
نسیم حیات
انتظار ظهور
گل نرگس
مسافر
یا لطیف
ایران مهر
سرزمین نور
سجاده عشق
آشنایی با پدر زمان
(انا مجنون الحسین (ع
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
شب های شعر شاعر شنیدنی است


:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

اردیبهشت 1385
خرداد 1385
فروردین 1385
اذر 1384
دی 1384
اسفند 1384
بهمن 1384
تابستان 1385

:: موسیقی ::